6/17/2004
تولدت مبارک نازنینم
می خوام یک خبری بهتون بدم و اونم اینه که امروز(26/3/..) روز تولد علیرضاست. می خواستم براش تو نوشتم از قشنگترین جملات و کلمات عاشقانه استفاده کنم . اما واقعیت اینه که بعضی اوقات اون جملات هم برای رسوندن احساس من خیلی حقیرن. کاش می تونستم بگم که چقدر دوستش دارم.اما نه!! گفتن اینکه یک نفر رو چقدر دوست داریم حد و حدود رو مشخص می کنه در صورتیکه دوست داشتن من هیچ حدی نداره .وقتی اون همراهمه همه دنیا برام رنگی می شه قشنگ و زیبا . اما وقتی اون لحظه ای از کنارم دور می شه
اونوقته که همه دنیا رو سیاه و سفید می بینم. دیشب به یاد روز زیبای تولدش از خدا خواستم که اونقدر تو زندگی شاد و خوشحال باشه که منو فراموش کنه (بار اولی که براش همچین ارزویی کردم گریم گرفت و زیر لب گفتم که خدایا شاد باشه اما منو فراموش ... اما این بار فقط خوش بودن اون برام مهمه و بس) .
گاهی احساس می کنم که اون مرغ عشقییه که تو قفس دل کوجیک من اسیره . باید آزاد بشه و پرواز کنه .
من روی زمین باشم و پرواز اونو تا اوج آسمون ها ببینم . امشب براش " و ان یکاد .. " خوندم و به ستاره ها فوت کردم و گفتم که این دعا رو همراه با آمین خدا براش ببرن . امشب خدا رو به معصومیت کلام و قلب کسانی که دنبا رو برای وجود نازنین اونها بود که آفرید قسم دادم که هر چی بدی هست از اون دور کنه و همیشه تو زندگیش براش کسی رو بفرسته که روز تولدش پا به پای شمع تولدش (برای یک نیم نگاه عاشقانش)
آب بشه . تا وقتی من باشم این کارو با تمام وجودم انجام می دم و دعا می کنم وقتی هم که من نبودم خدای مهربون براش یک فرشته بفرسته که هیچ وقت اون نبود من رو احساس نکنه . امشب برای اینکه بیست و جهارمین سال زندگیش قشنگ و بهاری براش بگذره نذر کردم که 24 بار خدای گلهای بهار رو سجده کنم . 24 دل شکسته رو پیوند بزنم . 24 قطره شبنم روی گلبرگ گلها رو جمع کنم و باهاش 24 گل غنچه رو آب بدم. 24 بار به وعده گاه دفعه اول آشناییمون برم و پیاده برگردم.24 بار آیه "وان یکاد و..." رو براش بخونم و24هزار بار براش بمیرم و 24.......
شاید خدای ستاره ها به صداقت نذرم برای اون به دعاهام آمین بگه .
شما هم برای بهاری بودن لحظه لحظه زندگیش دعا کنید .
در آخر مهمترین جمله ای که باید اول می نوشتم رو میگم:
نازنینم
بهترینم
و عزیز ترینم
تولدت مبارک