9/07/2004
به نظر من...
جای تعجب که چرا مردها نمی تونن علت کارهای خانم ها رو درک کنن یا حتی بهش فکر هم نمی کنن در حالی که ادعا دارن که خیلی می فهمن در واقع اکثرشون هیچی بارشون نیست و دنیاشون به همین هوس ها و امیال پست و بی مقدارشون خلاصه می شه(البته بلا نسبت خوانندگان محترم)پسرهای امروزی معمولا بی هدف و بی انگیزه اند و دنیا رو حاضر و آماده می خوان.و به فکر اینند که امروزشون رو خوش باشن و فردا رو بی خیال.حرفها و کارهاشون روح نداره و مثل بادکنک می مونه.همش ناراضیند و از همه چیز و همه کس ایراد می گیرند.و خلاصه اینکه نمی تونی دو کلمه قشنگ ازشون بشنوی.و حسابی از دنیا بیزارت می کنن.در مواجهه با دختر ها براشون شخصیت و انسانیت اون مهم نیست فقط مهم جنسیتشه.و این طرز فکر از نگاهشون می باره طوری که گاهی ما رو از دختر بودنمون متنفر می کنن.البته باید بگم هنوز هستن پسرهایی که دنبال یک چیزهای دیگه اند.حرفهایی میزنن که شاید مد نباشه اما قابل تامل.توی این دنیا دنبال یک چیز دیگه می گردن که روزی همه ما رو برای پیدا کردن همون چیز به این دنیا فرستادن.اما بیشتر ما یادمون رفته .خوب بگذریم.شاید دلیل اصلی دختر ها برای پرحرفی هاشون اینه که دوست دارن مرکز توجه باشن ودیده بشن.اما می تونه خیلی دلایل دیگه ای هم داشته باشه .مثلا خود من وقتی ذهنم مشغوله ونمی خوام طرف مقابلم اینو بفهمه یا گاهی وقتی نمی خوام فرصتی پیدا بشه که بعضی حرفها زده بشه .خودم شروع به صحبت می کنم از چیزهای که شاید برای خودم هم جالب نیست چه برسه به شنونده.در بیشتر مواقع برای مخفی کردن احساساتم حرفهای چرت و پرت میزنم.وهمیشه هم از حرفام منظور دارم حتی از همون چرت و پرت ها هم گلچین می کنم و اونی که توش یک نکته ای هست رو تعریف می کنم.(جالبه نه؟!)دختر ها معمولا عاشقند یعنی نمی شه روزی بیاد و اون ها از هیچ کس خوششون نیاد .توی یک کتاب روانشناسی خوندم که "عشق برای مردها یک مسئولیت است ولی برای زنها خود زندگی است."اما بعضی هاشونم هستن که احساساتشون لبریز می کنه. مثلا من یک دوستی داشتم که در آن واحد با چهار نفر دوست بود.و به همشونم که می رسید می گفت که اونو از همه دنیا بیشتر دوست داره.در صورتی که می گفت هیچ کدومشون رو دوست نداره فقط برای خالی نبودن عریضه و برای هدیه هاشونه که تحملشون می کنه. به نظر من نباید اینقدر کلی حرف زد چون من خیلی دختر ها رو دیدم که ارزش دیدن هم ندارن و خیلی های دیگشون هیچ کدوم از این خصایلی که گفتم رو ندارن پاک و معصومند مثل آفتاب.پس نمی شه اینقدر کلی حرف زد.
اما خود من اگه تمام فکرم فقط محبت کردنه و عاشق بودن برای اینه که یاد گرفتم "دین چیزی نیست جز محبت"یاد گرفتم محبت کنم و پاسخش رو از کس دیگه ای بگیرم. و شاید هم این طرز فکربود که برام مشکل درست کرد.چون منتظر پاسخ از طرف مقابلم نبودم ومحبت می کردم بدون اینکه نیازی به محبت طرف مقابلم داشته باشم.چون یاد نگرفتم محبت رو معامله کنم . اما بعضی از آدم ها نمی تونن اینجور محبت کردن رو قبول کنن. چراشم هنوز برای من بی جواب مونده.در آخر اینکه:
عــــــاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.