10/03/2004
" شيخ علي جني ماتي ، ما يک نفريم ، ما نيم نفريم ، بي غسل و کفن " اينو خوندن و بنده رو درحالي که به پشت درازکشيده بودم وهر کدوم از چهار نفر فقط دو انگشت اشاره شون رو زير بدن من قرار داده بودن ، از زمين بلند کردن . تا بالاتر از عرض شونه هاشون . خيلي باحال بود . اينم از شيرين کاريهاي بچه هاي خوابگاه .

"عادت ميکنيم " رمان جديد زويا پيرزاد . قبل از اون "چراغها را من خاموش ميکنم " از خانم پيرزاد منتشر شده بود که ده_ دوازده تا جايزه به عنوان بهترين رمان در سال 80 گرفت و تا چاپ پانزدهم رسيد که احتمالا بيشتر هم شده تا حالا . "عادت ميکنيم" هم به چاپ پنجم رسيده .هردوکتاب بيانگراتفاقات ساده وبه ظاهر پيش پا افتاده زندگي روزمره يک زن ايرانيه . زني که خسته از اين روزمرگيهاست و اطرافيانش درکش نمي کنند و قسمت عمده اي از مسئوليتهاي زندگي به عهده اونه . به دنبال يه تکيه گاه ميگرده ، نه براي اينکه تمام يا قسمتی از مسئوليتهاش رو به اون محول کنه بلکه فقط و فقط براي اينکه وقتي خسته شد به عنوان يه آسپيرين باشه براش ، همين . اون چيزي که بيشتر از همه تو اين کتابها به چشم مياد سادگي و رواني بسيار بسيار زياد متنه . وقتي که شروع به خوندن کردي ، ديگه گذر وقت رو احساس نميکني .
زويا پيرزاد بين سالهاي 70 تا 80 سه کتاب با نامهاي " عيد پاک " ، " مثل همه عصر ها " و " طعم گس خرمالو " منتشر کرد که هر سه با نام "سه کتاب" در يک کتاب منتشر شده . به خوندنش مي ارزه .
" مردها همه شون الاغند گيرم با پالانهاي متفاوت " . اين يکي از جمله هاي کتاب " عادت ميکنيم " ه . در عين حال که با اين جمله به شدت موافقم فقط نمي دونم براي خانمها که عاشق اين " الاغهاي گيرم با پالانهاي متفاوت " ميشن ، چه اسمي بايد گذاشت .
چقدر حرف زدم . برين بخونين قشنگه ديگه .