5/01/2005
جمعه صبح، ساعت 6:15، صدای زنگ ساعت بیدارم میکنه.اگه هر برنامه ی دیگه ای جز کوه رفتن بادختر خاله بود، حتما کوک ساعت رو خاموش میکردم و می خوابیدم. به سختی خودم رو به گوشی تلفن می رسونم. شماره ی خونه ی دختر خاله اینا و بعد یه صدای خواب آلود میگه بله؟
خودشه. قرار میذاریم برای ساعت 7 چون به قول خودش حتما باید " میک آپ " کنه و این پروسه چیزی حدود 15 دقیقه زمان لازم داره.
دیدارمون با یه لبخند، تازه اونم از راه دور شروع میشه( چه رمانتیک ). اول میریم تو پارک و یه کم با همدیگه می دوییم ، بعدش من طناب می زنم و اون از وقایع هفته ی گذشته تعریف میکنه: از شوهرش، از دخترش، از مامانش، از دوستش .... منم که هیچ مشکلی ندارم و خودم رو عقل کل میدونم ، اول به درد دلاش گوش میدم و بعد یه سری دستور العمل در مورد شوهر داری و تربیت فرزند و ارتباط با مادر و دوستان و غیره بهش میدم . قضیه خاتمه پیدا میکنه تا هفته ی بعد که تمام این حرفها تکرار بشه( کی گفته که زندگی تکراریه؟). بعد میریم به سمت کوه. سر راه دو تا آبمیوه و یه چیپس " پیاز جعفری" می خریم و 20 دقیقه بعد بالای کوهیم. البته کوه که میگم به خاطره اینه که اصطلاح "کوهک" یا " کوهچه" نداریم و در ضمن از تپه هم بزرگتره. اخیرا یه جای دنج پیدا کردیم که تا لنگ ظهر که اون بالاییم ،از تشعشعات مضر آفتاب در امانیم( جمله آخری خیلی با کلاس بود). خلاصه از حدود ساعت 8:30 تا 10:30که اون بالاییم، در مورد خلق الله کوه نورد نظر میدیم. اون میگه " روسری این دختره از اینای ای که کنار خیابون می فروشن! مانتوی این چقدر خوش رنگه ! اون پسره رو نگاه ! چه ریشای مسخره ای داره !" و من میگم : " اگه لوازم آرایش نبود این دختره محال بود از خونه شون در بیاد !" ...
بعد کم کم یه عده دختر و پسر بیکار و بی عار میرن اون بالای بالا، یه حلقه درست میکنن و بزن و برقصی راه میندازن که نگوو نپرس. آدم قر تو کمرش میاد ولی خوب نمیشه که رفت و قاطی این جماعت رقصید.
بعد یه دوره ی روانشناسی زنان داریم و من سوالاتی رو که از کسی نمی تونم بپرسم از اون میپرسم.
خلاصه اینکه خوش میگذره. در ضمن همین جا دعوت میکنم از تمامی دوستان که در این برنامه ی هفتگی ما شرکت کنند و حالشو ببرند( قابل توجه شما دوست عزیز که نمی دونم اسمت چیه ولی میدونم که عاشق کوه نوردی هستی ).

پ.ن1. فقط ساکنین مشهد میتونن همراه ما باشند.
پ.ن2. از پذیرفتن آقایان بدون بانو، جهت کوه پیمایی به شدت معذوریم.