هر وقت از کنار یه باغچهی پر از بنفشه رد میشم، احساس میکنم تمام بنفشهها با کنجکاوی منو نگاه میکنن. درست مثل وقتی که از کوچه های قدیمی شهر رد میشی و تمام زن هایی که عصرها، از بیکاری جلوی در خونه هاشون میشینن- تا آفتاب غروب کنه و بچه هاشون از مدرسه و شوهراشون از سر کار بیان خونه- و با نگاهی کنجکاو، عبور تو رو تماشا می کنند.
از این به بعد می خوام لینک وبلاگ هایی رو که میخونم و متنهای زیبایی دارن، در آخر هر پست قرار بدم که دوستان دیگر هم بخونن و حالشو ببرن.
و شروع میکنم با
آقا رضای عزیز که فکر میکنم از لینک های دائمی اینجا بشه و
بادکنک مشرقی که این پستش حرف نداشت.