8/19/2005
عید
امشب پرم ! خیلی شب قشنگی بود . خیلی خوش گذشت . بعد از مدت ها به دور از هیاهوی دایی و خاله و خانواده شوهر خواهرم ، رفتیم بیرون از شهر. واقعا شب قشنگی بود خصوصا اون قسمتی که به بابام هدیه روز پدر رو دادیم جالب ترین قسمتش بود . کلی خندیدیم ...
راستی ماه رو دیدید قرص کامل بود ، اونقدر قشنگ بود که من ناخود اگاه این شعر رو با خودم زمزمه کردم:
میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است
احساس می کنم دوباره پر از انرژیم ، پر از شور زندگی و ...
فردا عید ، منتظر یک عیدیم ، می خوام از صبح که پا می شم آرزو کنم ، ببینم تا شب بهم اون عیدی که می خوام می ده یا ...
می دونم که میده.
* یاد این پروژه که میوفتم دوباره دپرس می شم !
* داشت یادم می رفت ، روز پدر ( و البته مرد! ) رو به همه پدر های حال و آینده تبریک می گم .