" انسانها در جستجوی ثبات اند."
اما ..."جستجو همیشه با عدم ثبات همراه بوده" . پس چرا... باز هم تناقض!
یک نفر می گفت: همیشه صبح که از خواب پا می شی یک سوال توی ذهنت داشته باش وقتی می خوای پیش کسی بری سوالی داشته باش ، وقتی میخوای بخوابی سوال داشته باش ! و می گه : از صبح که پا می شی دنبال جواب سوالت بگرد بین حرفهای دوستات ، اطرافیانت، بین کارهاشون ، رفتاراشون، به دنبال جواب سوالهات بگرد ، اگه دقت کنی می بینی که جواب همه اونها رو می تونی راحت از اطرافیانت یاد بگیری .
مدتی بود حالم خوب نبود ، می خواستم با یکی حرف بزنم و مشکلم رو بهش بگم شاید بتونه کمکم کنه ، به اطرافیانم نمی تونستم بگم چون اونها قضاوت می کردن ، اما من نظر می خواستم نه قضاوت ، نظری کاملا شخصی. با یک
دوستی که خیلی قبولش داشتم قرار گذاشتم ببینمش ، نمی دونستم از کجا باید شروع کنم و باید چطور توضیح بدم و چطور نظر شخصیش رو ازش بخوام . از مسائل بی موردی شروع کردم که خودم قبلا حلش کرده بودم . درست موقعی که می خواستم برسم سر اصل مطلب ، کاری براش پیش اومد و اون باید می رفت . اولش ناراحت شدم اما بعد وقتی دغدغه هاش رو دیدم و دیدم که اونم دقیقا مشکل من رو داره ، اما به یک شکل دیگه ،دلم می خواست بیشتر ازش یاد بگیرم .
اون حرف خاصی نزد اما بیشترین کمک رو به من کرد . اینکه گاهی ما کسی رو می خوایم برای اینکه قسمتی از مشکلاتمون رو کم کنه اما وقتی اون آزارمون میده و جزرنج چیزی برامون نداره ، پس باید خیلی راحت رهاش کرد و رفت .
اینجاست که خیلی از دلایل قشنگ دیگه معنایی نداره ...
حالا ارومم و دیگه از اون همه تشویش و نگرانی خبری نیست . ممنون دوست عزیز!
می تونم با آرامش برم و به جستجوم ادامه بدم .